کنترل مسیر

بسم الله الرحمان الرحیم

وقتایی که میخوام پست جدیدی بذارم ، قبلش حتما یه چن روزی با خودم درگیرم برای محتوای نوشته هام.

میخواستم راجب احساسات بنویسم ، اما واقعا با موضوع وبلاگم همخونی نداشت. 

تو زندگی همه آدما همچین اتفاقی خواهد افتاد . وقتی یه مسیری رو انتخاب کردی ، چاله و راه های فرعی خعلی زیادی سر راهت قرار میگیره ، این تبدیل شده به یک اصل زندگی یا اصل موفقیت.

هر کدوم شما آدم ها حداقل یکبار در این مسیر قرار گرفتید ، بدون شک .

مسیر ها متفاوته ، اما اتفاق ها شبیه هم. مثلا شما از امروز تصمیم میگیری آدم خوبی باشی و مثلا اشتباهاتی که قبلا انجام میدادی دیگه انجام ندی

تو مسیر خوب شدن قرار میگیری ، حدودا یک هفته یا یک ماه همه چیز خعلی خوبه و تو از مسیر خارج نشدی . اما یک اتفاقی ، یک پیشنهادی ، یک وسوسه ای میاد سراغت که میخواد تورو از مسیری که در پیش گرفتی خارج کنه .

اینجاس کنترل مسیر از دستمون خارج میشه و به بیراهه میریم . اما نه شما تو این بازه زمانی خوب شدن اونقدر ارادت قوی میشه که نگاهی به این بیراهه ها نمیندازی و راهتو ادامه میدی .

خدا شاهده اگه میخواستم چس ناله زندگیمو برا دریا بگم ، آب دریا خشک میشد . زندگی هیچکدومتون مثل من نبوده و شایدم همینطور زندگی من به سختی ، زندگی شما نبوده .

همیشه منطقی بودم ، اما گاهی اوقات این منطقی بودن خستم میکنه ، برای رسیدن به یه جای بلند ، پا گذاشتم رو خواسته دلم.

خلاصه اینکه افسار زندگیتونو محکم بگیرید و به بیراهه نرید.

+: نه اینکه فک کنین اگه رابطه منو کصافط اگه ادامه داشت ، به بیراهه رفته بودیم ، نه این کصافط خانوم حکم اون لباسیو داره برام که خعلی دوسش دارم اما نه اندازه نه بهم میاد.